- تازه بوم
- جا و مقام تازه منزل خوش و نیک سرزمین خرم
معنی تازه بوم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تازه نفس، آنکه قوت بکمال داشته باشد بسیار قوی
برگ تازه (درخت)، تر خرم پر طراوت جوان
تر و تازه نازک تن -1 تنی تر و تازه و جوان بدنی لطیف و با طراوت، دارای بدنی تر و تازه
شادمان، با طراوت
کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده باشد تازه نفس، چای و مانند آن که تازه دم کرده باشند
چای که آن را تازه در قوری ریخته و دم کرده باشند، کسی که کاری را تازه شروع کرده و هنوز خسته نشده، تازه نفس
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، بسّام، بشّاش، خوش رو، روتازه، طلیق الوجه، گشاده خد، بسیم